سفارش تبلیغ
صبا ویژن


*** دلتنگ عشقم هستم ***

* برا عزیز دل *  


نوشته شده در چهارشنبه 95/12/25ساعت 2:32 عصر توسط ..:: بهنام ::.. نظرات ( ) | |

غروب لعنتی بازم منو یاد تو میندازه

میدونم درد دلتنگی نداره حد و اندازه

همه فکر میکنن بی تو چقد احوال من خوبه

نمیدونن بدون تو دلم آشوبه آشوبه

یه گوشه بدون تو میشینم  یه گوشه مات و مبهوتم

یه روزی زیر رو میشم  یه بمب از جنس باروتم

غروبا با خودم قهرم غروبا عاشقم کردن

باید تا چند بشمارم که باز اون روزها برگردن

بهت فکر میکنم هر روز  ازت دل میکنم هربار

ولی چشمات تو عکس ها نمیزارن انگار

فقط کارم شده گریه  همش دلتنگ و افسرده ام

یجوری تو خودم میرم  خودم فکر میکنم مردم


نوشته شده در چهارشنبه 95/12/25ساعت 11:35 صبح توسط ..:: بهنام ::.. نظرات ( ) | |

تو با قلب ویرانه من چه کردی

ببین عشق دیوانه من چه کردی

در ابریشم عادت آسوده بودم

تو با بال پروانه من چه کردی

ننوشیده از جام چشم تو مستم

خمار لست میخانه من چه کردی

مگر لایق تکیه دادن نبودم

تو با حسرت شانه من چه کردی

مرا خسته کردی و خود خسته رفتی

سفرکرده خانه با من چه کردی

جهان من گریه است خیس باران

تو با سقف کاشانه من چه کردی


نوشته شده در چهارشنبه 95/12/25ساعت 11:23 صبح توسط ..:: بهنام ::.. نظرات ( ) | |

تنهام نزار به بودن تو من خوشم

یه چشم به ساعت یه چشم به راهه

توی تاریکی شب امیدم به ماهه

حریم چشماتو به دنیا نمیدم

به قلبت رجوع کن واسه دلیلم

 

دوتا چشم خستم دیگه سو نداره

دیگه حتی اشکی ندارن ببارن

هنوزم به قولات امیدم رو بستم

بدون شکایت غرور رو شکستم

 

تنهام نزار حلالت عشقم

به بودن تو من خوشم ای سرنوشتم

تو خاطرات این لحظه هامی

بخاطرت از همه عاشقا گذشتم

بیا باورم کن هنوزم باهاتم

چرا همش بد میارم

چی بوده گناهم


هنوزم چشماتو پناهم میدونم

ولیکن میدونم که تنها میمونم

به چشام نگاه کن تو یه حس غریبی

نمیدونم چرا با دلم رقیبی

 

همه آرزو هام شبیه سرابه

دیگه دلی نمونده دلی که کبابه

برای دل من دیگه نا نمونده

غم نبودت دلمو شکونده


نوشته شده در چهارشنبه 95/12/25ساعت 11:10 صبح توسط ..:: بهنام ::.. نظرات ( ) | |

چرا زندانی و غمگین / چرا خاموش و بی آغوش

 چرا ترسیده و تنگ است / دلی که پر ز آهنگ است 

چرا اشک و چرا آهی / چرا آشوب و غوغایی 

چرا سرد و چرا بی روح / نگاه ساده میخواهی ؟

 اگر سر را بیاندازی / مرا در زیر پا بینی 

ز اشک تو چننین جایی / شده اینقدر تماشایی

 نه شاید هم ز اشک من ....

منم خیره به بالایم / نگاه ساده ات خواهم 

اگر که لطف بنمایی / همی ترسم نگاهی چند

 سر خود را بیاندازم / ازاین ترسم دمی کوتاه

نگاهی رو به من آری / و من از کف دهم آن دم

 همی بینم که بعد من / کسی در انظارم نیست

- منم با یک چنین دردی / روا تر هم بود امشب 

ببارد آسمانها سخت / بر این درد و چُنین آزی


نوشته شده در چهارشنبه 95/12/4ساعت 7:11 عصر توسط ..:: بهنام ::.. نظرات ( ) | |


آخرین مطالب
» شبهای دیوانگی ...
کجا باید برم ..
قسم میخورم
قشنگ ترین ستاره
نعمت خواهر
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com

دریافت کد پرواز پروانه چت روم

کد موسیقی برای وبلاگ