*** دلتنگ عشقم هستم ***
وقتی رفت حاشیه درخت هامون طلایی بود ماه تو آسمون بود و قحطی روشنایی بود وقتی رفت غبار نشست رو رویاهای اطلسی دیگه هیچ کسی نشد عاشق چشمای کسی وقتی رفت دریا دیگه به ماهی ها نگاه نکرد ماه دیگه درنیومد، ستاره ادعا نکرد وقتی رفت لونه هیچ پرنده ای چراغ نداشت واسه درد دل دلم هیچ کسی رو سراغ نداشت وقتی رفت پرنده های کوچه بی دونه شدن عاقلا رفتنش رو دیدن و دیونه شدن وقتی رفت یک قطره اشک از شهر چشماش جاری بود همونو ازش گرفتم آخه یادگاری بود دوست داشتن را در چشمی بجو که حتی وقتی بسته است رویای تو را خواب ببیند ... لبخندت تمام تعادل شهر را بهم میریزد تو بخند ، من شهر را دوباره میسازم خوشبختی به آنچه هستیم بستگی دارد نه به آنچه داریم زندگی تاس خوب آوردن نیست زندگی تاس بد را خوب بازی کردن است ...
Design By : RoozGozar.com |